By Ramana Nanda/ Liz Kind
نوشته: رامانا ناندا و لیز کایند
ترجمه: فریبا یاوری
ویوی و رضا نمیتوانستند مشکلشان راحل کنند، پس تصمیم گرفتند با دوچرخه دوری بزنند. چند مایلی که رفتند، دوچرخههایشان را بیرون یک مرکز گردهمایی پارک کردند. انتخاب این محل اتفاقی نبود. فاندرزپلتفورم، رقیب شرکت نوپای آنها (اندفاند) در آنجا همایشی در مورد شبکهسازی برگزار کرده بود و آنها کنجکاو بودند تعداد شرکتکنندگان را بدانند که البته خیلی زود هم متوجه شدند: دوست قدیمیشان، سینتیا فینالی، سرمایهگذار فرشته در سیلیکنولی، آنها را دید: « ویوی، رضا، اینجا چه میکنید؟» ویوی با این استنباط که فاندرزپلتفورم نباید قادر به جذب افراد معتبری چون سینتیا باشد پرسید: «خود شما اینجا چه میکنید؟» رضا نیز بهظاهر متعجب شده بود، ولی سرش را به زیر انداخت و خود را سرگرم دوچرخه کرد. سینتیا گفت: «دلیل نمیشود بهخاطر علاقه به شما و سایت اینترنتیتان از جریانات دیگر بیخبر باشم. این گروه در معرفی ما سرمایهگذاران به شرکتهای نوپای آیندهدار خوب عمل میکند. درست مثل دوستیابی سریع است. امروز با حدود بیست کارآفرین صحبت کردم. ولی نگران نباشید، آنها خطری برای شما ندارند با قیمتهای کمرشکن (هزاران دلار برای شرکتها و پانصد دلار هم بهازای هر قراردارد برای سرمایهگذاران) هرگز نمیتوانند با شرکتی رایگان رقابت کنند.» رایگانبودن، امتیاز برجسته اندفاند بود، پلتفورمی برخط که سرمایهگذاران را با شرکتهای نوپا و دستچین مرتبط میساخت. از بدو تاسیس در ۲۰۱۲، این دلیل محبوبیت در بین کاربران بود، اما بالقوه ضعفی هم در مدل کسبوکار بهحساب میآمد: همان مشکل لاینحلی که منجر به بحث طولانی ویوی و رضا شده و آنها را بیرون از دفتر به سراغ دوچرخههایشان فرستاده بود...